معرفی

جنگل هدایت


خلاصه :

جنگل هدایت نویسنده حورا مرعشی پایه ششم

دخترک آرام در جنگل پرسه می زد و با صدای ترسیده و لرزانش فریبا را صدا می زد. فریبا او را اذیت می کرد. احتمالاً این هم یکی از همان کار هایش بود.

 با خود فکر کرد: «همه خواهر دارند، ما هم خواهر داریم. خدا این خواهر بود به ما دادی؟»

 فریبا خواهر بزرگش بود؛ ولی به قول خودش، دشمن خونی! فرزانه از باد تندی که از شمال می‌آمد، به خود لرزید. امّا این لرز به خاطر سرما بود یا ترس؟ خودش هم نمی دانست...

برای خواندن این داستان زیبا فایل pdf را دانلودکنید

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران