این افسانه که برای کودکان و نوجوانان به فارسی ترجمه شده، افسانه شاه کشور کوچکی است به نام((شاه میداس)) که با تنها دخترش در قصر خود زندگی میکرد . پادشاه آرزو داشت هر آنچه در اطرافش بود از طلا باشد .او پیوسته روزگار خود را با این رویا به سر میبرد تا آن که روزی، جادوگری آرزوی پادشاه را در مقابل گرفتن گلهای پرورشی باغ او تحقق بخشید .پادشاه نخست از این که هر چه را لمس میکرد تبدیل به طلا میشد شادمان گردید اما دیری نپایید که به آرزوی احمقانه خود پی برد، زیرا دیگر قادر نبود غذا بخورد، نیز به محض آن که دست دخترش را گرفت او به مجسمهای طلایی تبدیل شد .شاه برای باطل کردن این طلسم ماجراهای فراوانی را پشت سر گذارد تا سرانجام به خوشبختی واقعی دست یافت .