کتابچهی حاضر حاوی داستانهایی است با مضامین عرفانی که از آن جمله است: "میراث پدر علیه اسلام"،، "خدایم لابهلای توفان بود"، "آن بت، ابراهیم میخواست"، "پیامبری و درختی و شهیدی"، "و دقیانوسی که منم" و "من هشتمین آن هفت نفرم". برای نمونه در "من هشتمین آن هفت نفرم"، سگ اصحاب کهف پس از بیدار شدن از خواب چندینساله به سراغ مردم آمده و خود را یکی از همراهان اصحاب کهف معرفی میکند. اما مردم حرف او را نپذیرفته و او را مورد اذیت و آزار قرار میدهند. سگ اصحاب کهف نیز پس از این ماجرا از خداوند میخواهد تا دوباره او را به خواب ببرد. در این حال دعایش مستجاب شده و برای همیشه به خواب فرو میرود.