کتاب حاضر، از سری کتابهای «یادمان چهار خرداد روز مقاومت، روز دزفول» است. این کتاب، حاوی روایات داستانی از شهدای گرانقدر دزفول در هشت سال دفاع مقدّس است. عناوین برخی از این روایات عبارتند از: «مثل هیچکس»، «امام شهر»، «ملای شهر»، «مرد هزار لبخند»، «سنگی در شهید آباد»، «کبوتر حرم»، «تنها عکس فرزند»، «دوست همیشگی»، «ضریح کودکی»، و «مثل یک گل». در داستان «امام شهر» با یکی از شهدای دزفول آشنا میشویم: در شهیدآباد دزفول، کنار شهدای بزرگوار سالهای دفاع مقدّس به مزاری برمیخوریم که تمام مردم شهر، او را «ملّاعبدالرضا دزفولی» صدا میکردند. تلاش و پشتکار فراوان در سالهای جنگ، از او دبیری متعهد و دلسوز آفریده بود و عشق او به اهلبیت از او ذاکری دلسوخته ساخته بود. قابل ذکر است که در قسمت پایانی کتاب، تصاویری از این شهدای بزرگوار آورده شده است.