در داستا حاضر که برای گروه سنی "د" و "ه" به نگارش درآمده، دو دوست با نامهای "آرش" و "مرتضی"- با وجود سن پایین- تصمیم میگیرند با قطارهای تهران- خرمشهر عازم جبهه شوند. اما از آنجا که این کار غیر قانونی است، آنها قرار میگذارند تا بدون تهیهی بلیت و اطلاع ماًموران قطار از این امر، راهی خرمشهر شوند. سرانجام نیز تنها آرش موفق به فرار از دست ماًموران شده و در یکی از کابینهای قطار جای میگیرد. از قضا در همان کابین با افراد بسیجی آشنا میشود که آنها نیز قصد رفتن به جبهه را دارند و ...