داستان این کتاب در منطقه "کابومبو "در استانی در شمال غربی کشور آفریقایی زامبیا اتفاق میافتد . این داستان در واقع شیوه زندگی، آداب و رسوم و فرهنگ بومی مردم این منطقه از آفریقاست که در قالب سرگذشت دختری به نام "زومبو "از زبان خود او بازگو میشود .آنچه در این داستان توصیف میشود عبارت است از آغاز زندگی "زومبو " و دوستش "ماهونگو "پس از رسیدن به سن بلوغ یعنی دوره آمادگی برای پذیرش مسئولیتهای همسر در آینده که در قبیله او ـ قبیله لوواله ـ جایگاه ارزشمندی دارد ;همچنین مراسم ویژهای که به این مناسبت برپا میگردد" .زومبو "به هنگام گذراندن آموزش دو ماهه در مدرسه مخصوص "موکاندا "تمام آداب و رسوم قبیلهای، انواع آرزوها و پایکوبیها، باورهای مذهبی، شیوه زندگی مشترک با شوهر، روش بچهداری، پختن خوراکهای محلی، دوخت و دوز لباس و نکات دیگر را فرا میگیرد و آن گاه براساس اعتقادات افراد قبیلهاش، برای دومین بار متولد میشود .زومبو نیز در روز پس از آخرین مراسم، تمام مهارتهای آموخته در موکاندا را به نمایش میگذارد و همسالانش را برای صرف غذا در جشن همگانی دعوت میکند . شست و شوی بدن با آب ریشه یک گیاه مخصوص جنگلی، پوشیدن لباس نو، به کارگیری زینت آلات مشخص و ایجاد جراحات عمدی و همیشگی بر روی پوست، در حقیقت نشانههای تغییر حالت محیط زیست برای زومبو هستند .بدین ترتیب، زومبو در جامعه کوچک روستایی، عضو ارزشمندی به شمار میآید .