در این کتاب، داستان نوجوانی به نام بهنام روایت میشود که پدر و خواهرش را در اثر تصادف از دست داده است .از سوی دیگر، مادر متاثر از این واقعه دچار بیماری روانی میشود به گونهای که ناگزیر او را در بیمارستان بستری میکنند .عرفان ـ قهرمان و راوی داستان ـ درپی این حوادث آواره میشود و پس از چندی به پرورشگاهی سپرده میشود که پیش از این مادرش در آنجا مشغول به کار بوده است .نقش و تاثیر شخصیت عرفان در روحیه سایر بچههای پرورشگاهی و پیامدهای آن که به صورت انجام کارهای مفید و کارآمد دسته جمعی نمود پیدا میکند موضوعاتی است که داستان براساس آن شکل گرفته است .