نویسنده در این کتاب آزادی و مراتب آن را از منظر مرتضی مطهری ارزیابی میکند. وی در بخش اول معنی لغوی و اصطلاحی آزادی را بررسی کرده معتقد است که آزادی در دستگاه فکری مطهری یک نوع تکلیف است نه حق .مباحث بخش دوم درباره اهمیت آزادی است .بخش سوم درباره آزادی تفکر، آزادی بیان، آزادی قلم و آزادی عقیده سخن میگوید .مباحث بخش چهارم مربوط به عوامل محدود کننده آزادی یعنی وراثت محیط طبیعی، عوامل زمانی، حیوانیت و محدودیتهای قانوی است .نگارنده در پایان دیدگاه اسلام را با تعلیمات اومانیستی، لیبرالیستی و اگزیستانسیالیستی میسنجد .وی به تقل از مطهری میگوید" :اسلام در عین این که دینی اجتماعی است و به جامعه میاندیشد و فرد را مسئول جامعه میشمارد، حقوق و آزادی فرد را نادیده نمیگیرد و فرد را غیر اصیل نمیشمارد...آن جا که میان حق جامعه و حق فرد تعارض و تزاحم افتد، حق جامعه بر حق فرد و حق عام بر حق خاص تقدم مییابد ."